اولین روزی را به یاد میآورم که فهمیدم پول تو جیبی دادن بیش از اندازه به بچهها علیه ما کار میکند و باعث میشود فرزندانمان را خراب کنیم تا اینکه به آنها چیزی یاد دهیم.
صبح شنبه بود که سعی داشتم کمی بیشتر بخوابم. صدای کوبیدن درب اتاقم، مرا بیدار کرد. با عصبانیت بلند شدم و درب را باز کردم و دیدم سه فرزند کوچکم دستشان را جلو آوردهاند و با هم میگفتند: “پولم را بده، پولم را بده، امروز روز دریافت پول تو جیبی هفته است”.
ما اقتصاد درستی را در خانهمان ایجاد کرده بودیم، ولی آن، یک اقتصاد استحقاقی بود! چیزی که آن روز متوجه شدم این بود که بچههای من هیچ ارتباطی بین پاداش و عملکرد نمیدیدند، هیچ مالکیت واقعی در پولی که دریافت کرده بودند یا چیزهایی که با آن خریده بودند، درک نمیکردند، و به جای آن، تناقض نوآوری و مسئولیتپذیری را یاد میگرفتند.
در طی چند ماه بعد، ما روی برخی دیگر از والدینی که نگرانیهای مشابهی با من داشتند، کار کردیم و نظریهای را توسعه دادیم که به آن “اقتصاد خانوادگی آزاد” میگوییم. هدف ما این بود که در خانههایمان، چیزی شبیه به یک فضای کوچک از محل کار یا بازار واقعی ایجاد کنیم، تا فرزندانمان را برای اداره کردن دنیای واقعی اقتصادی خود، بهتر آماده کنیم. در این میان، همین مزیت افزوده است که آنها را تشویق میکند تا در دنیای خودشان مسئولیتپذیرتر و باانگیزهتر باشند.
از آن زمان تاکنون، “اقتصاد خانواده” توسط هزاران والدین دیگر آزموده شده و به کمال رسیده است. همچنین اثبات شده است که به طرز شگفتانگیزی، روشی سرگرمکننده برای دادن حس مالکیت به کودکان است. این حس، همیشه پیشنیاز حتی ابتداییترین اَشکال مسئولیت است.
سیستمی که در اینجا توضیح داده شد، زمانی بهترین کارایی را دارد که با کودکان 7 تا 12 ساله شروع شود و به عقیده ما 8 سالگی ایدهآلترین سن است. ایده اصلی در اینجا این است که شرایطی فراهم شود تا بچهها درسهای کسب درآمد، خرج کردن و پسانداز کردن را یاد بگیرند (و حتی در آنها اشتباه نیز بکنند) تا بتوانند در زمان جوانی از این آموختهها استفاده کنند.
اگر به بچهها روشی قانونی و منصفانه برای کسب درآمد داده شود، آنها ابتکار و انگیزه پیدا میکنند، زیرا مالکیت را درک میکنند. آنها اگر فرصتی برای بودجهبندی و خرج کردن پول داشته باشند، قدرت تشخیص و انضباط را یاد خواهند گرفت. اگر آنها پسانداز کرده و پول خود را سرمایهگذاری کنند، رضایت باتاخیر را درک خواهند کرد. همچنین در این روند، قدردانی و سخاوت آنها، فضایی برای رشد خواهد داشت.
فرآیند اصلی ایده اقتصاد خانواده این است که پولی را که از قبل برای فرزندانتان خرج میکردید، بردارید و آنرا از طریق مالکیت و انتخابهای آنها، تغییر مسیر دهید و کل فرآیند را به بخشی از اقتصاد طبیعی تبدیل کنید که در آن، بخشی از پولی که به خانه وارد میشود، به آنها میرسد و آنها در ازای دریافت آن، بخشی از کارهای مشترک خانه را انجام میدهند.
ابزار اصلی این ایده، یک بانک خانوادگی (یک جعبه چوبی بزرگ، با یک قفل بزرگ روی آن و یک شکاف در بالای آن) و یک دسته چک برای هر فرزند خانواده (دسته چکی که نام هر فرد روی آن ثبت شده است) و همچنین تعدادی برگه کوچک میباشد.
نحوه اجرای اقتصاد خانواده
- به فرزند خود بگویید که فکر میکنید اکنون به اندازه کافی بزرگ شده است تا بخشی از اقتصاد خانواده باشد.
این بدان معناست که آنها میتوانند نسبت به قبل، پول بیشتری داشته باشند، اما از آنها انتظار میرود که آنرا به دست بیاورند و سپس مسئول خرید چیزهایی باشند که قصد خرید آنرا دارند به جای اینکه از شما بخواهند تا آن چیزها را برایشان بخرید. آنها یک حساب در بانک خانواده دارند و با دسته چکی که دارند میتوانند پول از بانک خارج کنند و با فیش واریزی، به حساب خود پول واریز کنند. به آنها یاد دهید که چگونه میتوانند باقیمانده حساب خود را روی دسته چک یادداشت کنند تا حساب آنرا داشته باشند. به آنها بگویید که باعث افتخار شما هستند و از اینکه آنها نیز میتوانند همچون شما دستهچک و حساب بانکی داشته باشند، هیجانزده هستید.
- توضیح دهید که مقدار مشخصی پول وارد خانه میشود و با آن باید کارهای خاصی انجام شود تا خانواده سالم بماند.
فهرستی از تمام کارها، وظایف و تعمیرات مورد نیاز تهیه کنید. آنها موارد خاصی از جمله تمیز کردن هر اتاق، تهیه هر وعده غذایی، شستوشوی ظرفها و غیره میباشند. همچنین مواردی از جمله آماده کردن بچهها برای مدرسه، آموزش به بچههای کوچکتر و اطمینان از انجام تکالیف، شامل آن میشوند. به آنها بگویید این منطقی است که افرادی که در خانواده مشارکت میکنند، باید بخشی از پولی را که به خانه میآید، دریافت کنند.
- از فرزند خود بپرسید که فکر میکند چگونه میتواند پول بیشتری به حساب و دسته چک خود وارد کند.
توضیح دهید که آنها به اندازه کافی بزرگ شدهاند تا مسئولیت بخشی از وظایف و کارهایی را که باید در خانه انجام شود، برعهده گیرند. پس اگر بتوانند آن کارها را انجام دهند، در “روز حقوق”، که مثلا هر شنبه میتواند باشد، حقوق دریافت خواهند کرد. سپس در مورد کاغذ وظایف به آنها توضیحاتی ارائه دهید. به آنها بگویید که چهار کاغذ برای هر فرد وجود دارد، که در هر روز هفته میتواند دریافت کند. هر کدام از این کاغذها نیز مبلغ مشخصی دارد. کاغذ اول، “برچسب صبحگاهی” است که تنها زمانی میتوانند آنرا دریافت کنند که به موقع از خواب بیدار شوند، برای مدرسه آماده شوند، در کنار هم صبحانه بخورند و به موقع به مدرسه بروند. آنها میتوانند با انجام تکالیفشان بعد از مدرسه، کاغذ دوم، “برچسب تکالیف” را دریافت کنند. سومین کاغذ، “برچسب مکان” است و زمانی آنرا دریافت میکنند که منطقه خود را بررسی و مرتب و تمیز کنند (هر فرزند باید یک منطقه خاصی از خانه را داشته باشد که همه از آن استفاده میکنند. شما نباید این منطقه را تمیز کنید و باید این کار را فرزندتان انجام دهد). و اما کاغذ آخر، “برچسب زمان خواب”، مربوط به انجام برخی کارها قبل از خواب است؛ از جمله مسواک زدن، دعا کردن و شکرگزاری، آماده کردن وسایل مدرسه برای روز بعد.
- به کودک خود بگویید که میتواند هر شب قبل از خواب، در صورت استحقاق، کاغذهای مربوطه را دریافت کند.
بر روی هر کاغذ باید نام فرزندی که توانسته کارهایش را انجام دهد، توسط یکی از والدین نوشته شده، و به فرزند داده شود. فرزند میتواند آن برگه را به داخل بانک خانواده بیندازد. روز شنبه که روز پرداخت است، قلک توسط بانکدار (پیشنهاد ما این است که پدر بانکدار باشد) باز میشود. هر فرزند برگههای خود را برداشته و کل آنها را جمع میزند. میزان دریافت هر فرد از بانک خانواده بر اساس تعداد برگههایی که در طول هفته قبل جمعآوری کرده است، محاسبه میشود.
پرداخت به صورت نقدی انجام نمیشود، بلکه با درج مبلغ در دسته چک فرزند، توسط بانکدار انجام میشود. سپس کودک میتواند با نوشتن یک چک هر چقدر که میخواهد از حساب خود برداشت کند (یا میتواند هنگام خرید با یکی از والدین خود، دسته چک خود را همراه داشته باشد و برای آنچه میخواهد، چک بنویسد و حتما مبلغ آنرا از کل موجودی خود کسر کند تا بداند که مانده حسابش در بانک چقدر است). چک به والدین میرسد و آنها پول خرید فرزند را پرداخت میکنند. زیبایی و مزایای اقتصاد خانواده به سرعت خود را نشان میدهد. ناگهان کودکی که از رفتن به خرید یا هر مکان این چنینی متنفر بود (زیرا جواب شما به اکثر درخواستهای خریدش منفی بود)، اکنون دوست دارد به خرید بیاید و همراهی با او برای شما نیز بسیار سرگرم کننده خواهد بود؛ زیرا چنین مکالمهای بین شما شکل خواهد گرفت:
کودک: “آیا میتوانم آنرا داشته باشم؟”
شما: “بله حتما”
کودک: (به شما طوری نگاه میکند که انگار اشتباه شنیده است) “واقعا میتوانم آن را داشته باشم؟ یعنی تو آن را برایم میخری؟”
شما: “البته که میتوانی آن را داشته باشی. دسته چکت را آوردهای؟”
کودک با نگاهی سرشار از ناراحتی: “اوه نه، فراموش کردم دسته چکم را بیاورم.”
شما: “درد تو را حس میکنم؛ من هم برخی اوقات چنین حسی را تجربه میکنم. امیدوارم دفعه بعد یادت باشد دسته چکت را بیاوری تا بتوانی هر آنچه میخواهی بخری.”
سپس دفعه بعدی که به یک مرکز خرید میروید (موقعی که کودک شما دسته چکش را همراه خود دارد):
کودک: “آیا میتوانم آنرا داشته باشم؟”
شما: “بله حتما. تو میتوانی هرچه که بخواهی داشته باشی. دسته چکت را آوردهای؟”
کودک: “بله، آنرا به من بده.”
شما: “باشه بیا بگیر.”
کودک: “قیمتش چند است؟”
شما: “خب باید به برچسب قیمت نگاهی بیندازیم.”
کودک: “19.95 دلار. بیست دلار!؟ آنها 20 دلار بابت این از من میخواهند؟ فکر میکنند من احمقم؟ بابا اینو بذار اون بالا!”
و همینطور یادگیری ادامه دارد! زمانی فرا خواهد رسید که کودک 9 ساله، 100 دلار بابت خرید شلوار جینی که دارای برچسب خاصی است پرداخت میکند، و فردای آن روز میخواهد آنرا پس بدهد؛ چون فراموش کرده بود که برای رفتن به سینما با دوستانش به پول نیاز دارد.
همچنین زمانی فرا میرسد که میبینید کودک شما لباسش را به خوبی به چوبلباسی داخل کمد آویزان کرده است. وقتی از وی میپرسید که چه عجب! چطور شده که لباست را مرتب آویزان کردهای؟ در پاسخ میگوید: “مامان، من 35 دلار بابت آن لباس پول دادم؛ من آنرا همینطور روی زمین نمیاندازم.”
و حتی زمانی که فرزند شما، قربانیان سونامی را در تلویزیون میبیند، دسته چک خود را میآورد و میگوید: “آیا منم میتوانم مقداری از پولم را برای کمک به آن افراد به آنجا بفرستم؟”
واقعیت این است که وقتی بچهها مالکیت را درک کنند، چیزهای زیادی امکانپذیر میشود که قبلا ممکن نبود. چیزهایی مثل بخشیدن، چیزهایی مثل قدردانی واقعی، چیزهایی مثل بودجهبندی، چیزهایی مثل مراقبت، چیزهایی مثل پسانداز کردن، و افتخار کردن به هر آنچه که دارند.
همانطورکه کاغذها، بانک، دستهچک و مسئولیت خرید چیزها در زندگی روزمره شما و کودکتان تثبیت میشود (انتظار نداشته باشید از همان ابتدا سیستمی کامل داشته باشید – اجازه دهید آنرا خودشان بسازند و یادگیری با سرعت طبیعی خود انجام شود)، میتوانید عنصر علاقه را نیز به بانک خانوادگی اضافه کنید. بگذارید کودک یک حساب دوم و سودآور در بانک داشته باشد که جدای از حساب جاری اوست. کمکم میتوانید موارد دیگر را نیز به مرور زمان با افزایش سن آنها به بانک خانواده اضافه کنید.