مزایای مالی اندیشیدن به سبک کارآفرینان
نویسنده: گلن سنفورد به تلاش گروه مترجمان پیشرفت
من خیلی شم اقتصادی نداشتم. بنابراین وقتی تقریبا 13 ساله بودم، پدرم یک حساب معاملات بورسی برای من باز کرد. او معتقد بود که آشنایی با دنیای مالی و سرمایهگذاری کردن برایم زود نیست. با استفاده از کامپیوتر در مورد سهام در بورس اوراق بهادار ونکوور تحقیق کردم. با اندوخته 400 دلاری خود، با کارگزارمان تماس گرفتم تا درخواست معامله را به او بدهم. من در آن سالها پول زیادی را به عنوان یک نوجوان از دست دادم، اما در این مسیر تجربهاندوزی کردم و ارزش سرمایهگذاری و ریسک کردن هوشمندانه را آموختم. پدرم بود که به من آموخت چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنم.
البته حتی آن درسها هم مانع از انجام اشتباهات مالی که معمولا جوانها مترکب میشوند، نشد. من کارتهای اعتباریام را افزایش دادم و اعتبار بانکی خود را به عنوان منبعی از سرمایه برای تأمین مالی ایده تجاری خود در نظر گرفتم. احساس میکردم این کار بهتر از این است که پول خود را صرف کارهای بیهوده کنم. من معتقد نیستم که بدهی لزوما چیز بدی است. کارآفرینان زیادی هستند که به جای گرفتن وام برای شروع فوری کار خود، منتظر ماندند تا پول نقد داشته باشند تا قدم بعدی را در اجرای ایده خود بردارند. پول برای یک کارآفرین برابر است با فرصت. پول به آنها اجازه میدهد تا ایدههای مختلف خود را آزمایش کنند. دقیقا مانند آنچه من در 17 شرکت در چند دهه گذشته انجام دادم. از این طریق یاد گرفتم که چگونه درآمد پایدار داشته باشم. من تمایلی به گذاشتن پول زیاد در حساب بانکی با حداقل سود نداشتم. این برای من مثل احساس یک فرصت از دست رفته بود.
من با این باور بزرگ شدهام که داشتن شغل ثابت و کارمندی خطرناکتر از راهاندازی یک کسبوکار است. در نگاه پدرم به دنیا، کارآفرین بودن بهتر از داشتن شغل و کارمندی است. به گفته وی، کارآفرین دارای مسیر صعودی نامحدود با پتانسیل کسب درآمد نامحدود است، در حالی که یک شغل، حقوق و پاداش ثابتی دارد. در اوایل، پدرم به من کمک کرد تا در مورد کارآفرینی بیندیشم. با این طرز فکر، عزم راسخ پیدا کردم که اگر قرار است کاری انجام دهم، باید آن کار خلاق باشد.
اکنون زمانی برای پذیرفتن ریسک یک سرمایهگذاری کارآفرینانه است. اگر مسئولیتهای خانوادگی و مالی دارید، باید درآمد کسب کنید. در این صورت میتوانید در ساعاتی از روز، روی کسبوکارتان کار کنید و در عین حال، پولی را که نیاز دارید به دست آورید. من هم در مشاغل سنتی مشغول بودهام و به صورت ساعتی کار کردهام. اما به نظر میرسید مسیر بسیار طولانی برای رسیدن به اهدافم در پیش داشتم. بنابراین من به یادگیری و بررسی ایدهها ادامه دادم، این واقعا کاری کلیدی است.
بزرگترین هدیهای که یک کارآفرین به خود میدهد، فرصت مداوم یادگیری است. تا زمانی که تلاش نکنید نمیتوانید یاد بگیرید. گویی من دانشجوی پول و تجارت شدم. من یاد گرفتم که چگونه پول خلق میشود. یاد گرفتم چرا دلار آمریکا در مقابل انواع دیگری از دارایی ایجاد شد و چگونه دولت آمریکا از آن برای تأمین بودجه طرحها و اولویتها استفاده میکند. من یاد گرفتم که احتمالا باید سهام اپل را میخریدم نه گزینههایی که در آن زمان معامله میکردم. اما شما فقط چیزهایی را میدانید که در دایره دانش شماست. این تا زمانی تغییر میکند که یاد بگیرید و بیشتر بدانید. زیبایی خاصی در این حقیقت نهفته است.
واقعیت کارآفرینی این است که برای موفقیت واقعی، به حدود ده برابر تلاش نیاز است. اما اگر تعهد لازم را در این مسیر دارید، آنچه را که لازم است انجام دهید، مثبتاندیش باشید، با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنید، دانشجوی پول و تجارت و حرفه خود باشید و 100% به کارتان متعهد بمانید. موفقیت شما به این عوامل بستگی خواهد داشت.