ویژگی‌های خانواده سالم

گردآورندگان: علیرضا دهقان، شهره عقبایی

0 6

شاید این سوال زیاد به ذهن ما خطور کرده باشد که خانواده سالم چه خانواده‌ای است و چه ویژگی‌هایی دارد؟ دانستن پاسخ این سوال به ما کمک می‌کند تا ملاک و معیاری برای ارزیابی سلامت خانواده خود داشته باشیم.

در ادامه به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های خانواده سالم اشاره می‌شود تا همگی بتوانیم خود را با آنها بسنجیم و ببینیم در این زمینه چند مرده حلاجیم.

  • گذراندن زمان با کیفیت با یکدیگر:

منظور از زمان با کیفیت، زمانی است که از نظر فیزیکی، عاطفی و ذهنی با خانواده خود در ارتباط هستید. اعضای خانواده سالم از کنار هم بودن و همراهی کردن یکدیگر در کارهای متنوع لذت می‌برند.

  • حفظ مرزهای مناسب:

طبق گفته مارگارت اسکارف، سه نوع مرز برای حفظ عملکرد بهینه خانواده ضروری است:

(1) مرز خود: توانایی فرد برای جدا بودن از سایر اعضای خانواده. خانواده سالم به هر فردی اجازه می‌دهد تا شخصیت، علایق و نقاط قوت و ضعف خود را داشته باشد و همچنین بتواند راجع به آن با بقیه صحبت کند.

(2) مرز زوج: مرزی است که بین والدین و فرزندان وجود دارد و هریک در مقابل دیگری مسئولیتی بر عهده دارد.

(3) مرز خانواده: مرزی است که خانواده را از جهان بیرون از خود تفکیک می‌کند. چنین مرزی در یک خانواده سالم اعضاء را رشد می‌دهد و به آنها طریقه افزودن عضوی جدید به خود (فرزند جدید، عروس یا داماد) و حفظ آن در بلندمدت را آموزش می‌دهد.

علاوه بر این، چنین مرزی به اعضاء اجازه می‌دهد تا خانواده را ترک کرده و برای خود تشکیل خانواده دهند.

این سه مرز، نحوه رفتار ما در هر نقش را به خوبی تعریف می‌کند.

  • وجود عشق، محبت و صمیمیت عاطفی بین اعضاء:

علاوه بر زمان باکیفیت، داشتن ارتباط سالم نیز یکی دیگر از ضروریات خانواده سالم است. اعضای خانواده سالم به شیوه‌ای آرام و محترمانه با هم ارتباط برقرار می‌کنند و به این ترتیب می‌توانند احساسات، تجربیات و ایده‌های متفاوت را بدون ترس از طرد شدن یا اخراج از خانواده به اشتراک بگذارند.

  • تعهد نسبت به خانواده:

در خانواده سالم، افراد می‌دانند که سلامت خانواده به طور کلی به سلامت هر یک از اعضای آن وابسته است. اعضای چنین خانواده‌ای به وعده‌های خود عمل می‌کنند، از یکدیگر دفاع می‌کنند و به نقش یکدیگر در خانواده احترام می‌گذارند. خانواده‌های سالم متعهد به موفقیت هر یک از اعضای خود هستند.

  • قدرت ابراز تایید، تشویق و محبت:

خانواده‌های سالم به راحتی از یکدیگر قدردانی کرده و در مواقع سخت از کلمات تشویق‌کننده استفاده می‌کنند؛ در گفتار و اعمال خود به مواهب، استعدادها و توانایی‌های منحصر به فرد یکدیگر احترام می‌گذارند؛ به جای رقابت با یکدیگر، تشویق‌کننده یکدیگر هستند؛ به راحتی محبت جسمانی خود را نشان می‌دهند و در هنگام بیماری از یکدیگر مراقبت می‌کنند؛ همدیگر را در آغوش گرفته و عشق واقعی خود را به یکدیگر ابراز می‌کنند.

  • داشتن یک معنویت مشترک:

این معنویت به معنای نماز خواندن، روزه گرفتن، قرائت قرآن، خدمت به دیگران، کمک به نیازمندان، داشتن صله رحم، محبت به پدر و مادر، گذراندن وقت در طبیعت، تمرین یوگا یا مدیتیشن و غیره باشد. داشتن چنین ارتباط معنوی مشترکی بین اعضای خانواده ضروری است و به عنوان قطب‌نمایی عمل می‌کند که اعضای خانواده را به چیزی بالاتر از خودپرستی و توجه صرف به خود وصل می‌کند.

  • اجازه شکست داشتن و بخشیده شدن:

هر یک از اعضای خانوده می‌تواند چیزهای جدید را بدون آسیب زدن به ماهیت خانواده امتحان کند (مثل، پیدا کردن کار در شهری دیگر، خراب کردن اتومبیل خانواده، ثبت نام در دوره آموزشی مورد علاقه و غیره) و در این راه ممکن اشتباه و یا خطایی نیز داشته باشد. این احساس بین اعضای خانواده سالم برقرار است که هیچ عضوی از عمد قصد اشتباه کردن نداشته و اشتباه و یاد گرفتن از آن، جزئی از زندگی است. به همین دلیل خیلی راحت با آن برخورد می‌کنند.

  • مدیریت به موقع بحران‌ و تعارض:

خانواده‌ سالم، تعارض و اختلاف را بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی و لازمه شکوفایی مشترک می‌داند. آنها به شیوه‌ای محترمانه و آرام با بحران‌ها مواجه شده و فضایی را برای صحبت و گوش دادن به نقطه نظرات هر فرد فراهم می‌کنند. موقع وقوع اختلاف نظر به جای تلاش برای به کرسی نشاندن حرف خود، سعی می‌کنند به نظرات دیگر اعضاء نیز گوش کنند و به طور مشترک در خصوص آن موضوع چالشی به جمع‌بندی برسند.

  • داشتن حس شوخ طبعی:

اعضای خانواده‌ سالم با هم می‌خندند نه به هم. آنها از کنار هم بودن لذت می‌برند و مسائل را خیلی جدی نمی‌گیرند. حس شوخ طبعی به گذر آنها از شرایط سخت بسیار کمک می‌کند.

  • افراط نکردن در فداکاری و ایثارگری:

لازمه هر زندگی جمعی، فداکاری و ازخودگذشتی در برخی از مواقع است. این حس بسیار شیرین و لازم است. اما اگر چشم‌پوشی یا فدا کردن نیاز خود برای دیگری از حد طبیعی فراتر رود، خودش مشکل‌ساز می‌شود. برای مثال، والدینی که تمامی شرایط سخت را به جان می‌خرند تا آب در دل فرزندشان تکان نخورد، فرزندی وابسته تربیت می‌کنند و اجازه پرورش روحیه مسئولیت‌پذیری را به او نمی‌دهند.

مهم این نیست که خانواده ما با توجه به معیارهای فوق در چه جایگاهی قرار دارد، مهم این است که برای بهتر شدن آن روز به روز تلاش کنیم و نسبت به آن دغدغه داشته باشیم.

پاسخی بدهید

لطفاً دیدگاه‌های خود را به زبان فارسی بنویسید.
لطفاً در دیدگاه خود رعایت ادب و احترام را بفرمایید.
ایمیل شما منتشر نخواهد شد.