4 سوالی که باید به منظور تغییر در زندگی بدان‌ها پاسخ داد

نویسنده: مایک آکلیجا مترجم: دکتر علیرضا دهقان

0 22

هیچ چیز در این عالم ثابت نمی‌ماند. اوضاع یا بهتر می‌شود یا بدتر. این قانون عالم است که آنچه منبسط نمی‌شود، منقبض می‌شود. شما یا به جلو می‌روید یا به عقب. هیچ حالت سکونی در کار نیست.

خب حالا که با این قانون کلی عالم آشنا شدیم، چه کار می‌توانیم انجام دهیم که حرکتی رو به جلو داشته باشیم و نه رو به عقب؟

تغییر همیشه مستلزم شناخت وضع موجود و وضع مطلوبی است که قصد رفتن به آن‌را داریم. یکی از مهم‌ترین راه‌های شناخت در این عالم به خصوص برای ما انسان‌ها، پرسیدن سوال است. سوالات خوب منجر به دستیابی به اطلاعات می‌شوند، اما پرسیدن سوالات عالی منجر به تحول می‌شود. لذا اگر به دنبال تغییر و تحول در زندگی خود هستیم باید سوالات عالی از خود بپرسیم. در این مقاله، به چهار سؤال عالی که می‌توانند منجر به تغییر و تحول ما در زندگی و به تبع آن منجر به بازدهی عالی ما شوند، اشاره می‌شود:

1. من چه کسی هستم و چه می‌خواهم؟

همه ما در زندگی لحظاتی را تجربه کرده‌ایم که قدرت تخیلمان مسدود شده است. مسدود شدن قدرت تخیل مساوی است با بازماندن ما از معنا ‌دارترین آرزوهایمان. این سوال به ما کمک می‌کند تا جلوی مسدود شدن قدرت تخلیل خود را بگیریم. این سوال به ما کمک می‌کند تا متوجه شویم که دنبال چه هستیم؟ چه نقاط قوتی داریم؟ احساسات ما چیست؟ آیا میان احساسات و نقاط قوت ما با آنچه می‌خواهیم، ارتباطی وجود دارد؟ آیا آنها را در برنامه خود برای تغییر گنجانده‌ایم؟

2. الان کجا هستم و چرا اینجا هستم؟

هیچ‌وقت نمی‌توانید بدون وارد کردن نقطه شروع حرکت، و صرفا با وارد کردن مقصد از نرم‌افزاهای مسیریاب استفاده کنید. این موضوع در زندگی شخصی و حرکت برای تغییر نیز صدق می‌کند. بنابراین باید دقیقا مشخص کنیم که الان کجاییم و چرا اینجاییم؟ نسبت به جایی که دوست داریم باشیم کجا هستیم؟ تنش خلاقانه بین دید ما و واقعیت فعلی‌، ما را به مسیر درست می‌کشاند. وقتی بدانیم کجا هستیم، متوجه می‌شویم که رسیدن به جایی که می‌خواهیم بسیار آسان‌تر است.

3. چه خواهید کرد و چگونه آن را انجام خواهید داد؟

یکی از مهم‌ترین ضروریات ایجاد تغییر و رسیدن به زندگی بهتر، داشتن هدف و اشتیاق رسیدن به آن است. اما هدف و اشتیاقی که برای آن برنامه‌ای وجود ندارد، خیال و توهمی بیش نیست. وقتی رویاهای ما با واقعیت برخورد می‌کنند، واقعیت پیروز می‌شود. یک رویا تنها زمانی فراتر از یک توهم می‌شود که اهداف آن، تعیین شده و عادات حمایتی برای رسیدن به آن شکل بگیرند. بین دانستن اینکه کجا هستیم و کجا می‌خواهیم باشیم، شکافی وجود دارد. این برنامه شماست که همچون پلی این دو را به هم پیوند می‌دهد.

4. متحدان و حامیان شما در این راه چه کسانی هستند و چگونه می‌توانند به شما کمک کنند؟

سفر ما گاهی اوقات به نظر یک سفر انفرادی است، اما اینطور نیست. ما می‌توانیم از نقاط قوت، بینش و خرد اطرافیانمان استفاده کنیم. تمایل ما این است که خودمان را به خاطر تلاش یا نداشتن همه پاسخ‌ها مورد ضرب و شتم قرار دهیم. واکنش طبیعی ما در مواقع سخت این است که خود را عقب بکشیم و منزوی کنیم. اما تغییر و تحول، زمانی است که ما بیش از همه به حامیان متقابل خود نیاز داریم. اگر در اقیانوسی در حال غرق شدن باشید، آیا از یک نجات غریق کمک می‌خواهید یا برای عدم شرکت در تمام کلاس‌های شنا، شروع به سرزنش خود می‌کنید؟ داشتن حامیان متقابلی که بصیر و مفید هستند، نه تنها خوب است، بلکه ضروری است.

چهار سوال فوق هیچ‌گاه قدیمی نمی‌شوند. پرسیدن آنها روز به روز آدم را نسبت به موضوع عمیق‌تر می‌کند. این چهار سوال شما را در بهترین مسیر زندگی خود نگه می‌دارند. آنها کمک می‌کنند تا اطلاعات شما به تحولتان منجر شود.

پاسخی بدهید

لطفاً دیدگاه‌های خود را به زبان فارسی بنویسید.
لطفاً در دیدگاه خود رعایت ادب و احترام را بفرمایید.
ایمیل شما منتشر نخواهد شد.